کلمه جو
صفحه اصلی

دیو جفت

فرهنگ فارسی

که با دیو دمساز و جفت باشد .

لغت نامه دهخدا

دیوجفت. [ وْ ج ُ ] ( ص مرکب ) که با دیو دمسازو جفت باشد. جفت و قرین دیو. || به مجاز بیعقل. قرین بیخردی. همنشین دیو. بیراه :
یکایک سخن نزد رستم بگفت
که بیهش ورا دیدم و دیوجفت.
فردوسی.


کلمات دیگر: