که همچون دیوانگان بنگرد که نگاهی حیرت زده و جنون آمیز دارد .
دیوانه نگاه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دیوانه نگاه. [ دی ن َ / ن ِ ن ِ ] ( ص مرکب ) که همچون دیوانگان بنگرد. که نگاهی حیرت زده و جنون آمیز دارد :
چشم دیوانه نگاهان ادب آموز شده ست
این چه شرم است که با لیلی صحرایی ماست.
چشم دیوانه نگاهان ادب آموز شده ست
این چه شرم است که با لیلی صحرایی ماست.
صائب.
کلمات دیگر: