کلمه جو
صفحه اصلی

راوق گری

فرهنگ فارسی

عمل راوق گر . صافی گری . عمل صاف کننده . عمل تصفیه کننده . عمل پالاینده . عمل پالایشگر .

لغت نامه دهخدا

راوق گری. [وَ گ َ ] ( حامص مرکب ) عمل راوق گر. صافی گری. عمل صاف کننده. عمل تصفیه کننده. عمل پالاینده. عمل پالایشگر. داروسازی. || عمل تصفیه. پالایش :
سوم بخش از آن آب راوق پذیر
که هستش ز راوق گری ناگزیز.
نظامی.


کلمات دیگر: