کلمه جو
صفحه اصلی

رای فرمایی

فرهنگ فارسی

عمل رای فرمای . اظهار نظر

لغت نامه دهخدا

رای فرمایی. [ ف َ ] ( حامص مرکب ) عمل رای فرمای. اظهار نظر. بیان عقیده. رای زنی :
برِ من آمد دی آن دو چشم بینایی
زبهر جستن تدبیر و رای فرمایی.
سوزنی.


کلمات دیگر: