۱ - خراج ستان . ۲ - شاه سلطان .
صاحب خراج
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صاحب خراج. [ ح ِخ َ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) خراج ستان. شاه :
خواجه صاحب خراج کون و مرا
از زکاتش نصاب دیدستند.
گوید ای صاحب خراج هر دو گیتی اندرآ.
خواجه صاحب خراج کون و مرا
از زکاتش نصاب دیدستند.
خاقانی.
بر در فقر آی تا پیش آیدت سرهنگ عشق گوید ای صاحب خراج هر دو گیتی اندرآ.
خاقانی.
کلمات دیگر: