کلمه جو
صفحه اصلی

صاحب البحر

فرهنگ فارسی

آذری طوسی آنرا لقب برادر زردشت گفته و در جواهر الاسرار در شرح قصیده معروف خاقانی

لغت نامه دهخدا

صاحب البحر. [ ح ِ بُل ْ ب َ ] ( اِخ ) آذری طوسی آن را لقب برادر زردشت گفته و در «جواهرالاسرار» در شرح قصیده معروف خاقانی که با مطلع ذیل شروع میشود:
فلک کژروتر است از خط ترسا
مرا دارد مسلسل راهب آسا
می گوید: «در زمان گشتاسب دو برادر بودند، یکی را صاحب البحر میگفتند و یکی را زردهشت. سی سال دعوت زحل کردند، تا چنان شدند در خوارق عادات که هرچه خواستندی کردندی ودو کتاب ساختند در جادوی و جمله سحرها در او نوشتند و آن را زند و اوستا نام کردند، و زردهشت دعوی پیغمبری کرد، و گشتاسب به او ایمان آورد، و خلق بدان کتابها کار میکردند، تا زمان مزدک ». از چهار برادر زردشت نام هیچ یک لفظاً و کتابةً و معناً مناسبتی با صاحب البحر ندارد، و ظاهراً لقب صاحب المجوس که مؤلفین اسلامی ( مانند طبری در ظهور زردشت و ابوالحسن علی بیهقی در داستان سرو کشمر در تاریخ بیهق ص 281 ) به زردشت داده اند با حذف سین و تحریف ، بعدها موجب گردیده که آن را صاحب البحر خوانند و نام برادر وی دانند. ( مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی صص 112 - 113 ).


کلمات دیگر: