کلمه جو
صفحه اصلی

شاخ کج

فرهنگ فارسی

شاخداری که شاخش کج باشد

لغت نامه دهخدا

شاخ کج. [ ک َ ] ( ص مرکب ) شاخداری که شاخش کج باشد :
این قوچ شاخ کج که زند شاخ ، از آن من
غوغای جنگ قوچ و تماشا، از آن تو.
وحشی.


کلمات دیگر: