کلمه جو
صفحه اصلی

صاخه

فرهنگ فارسی

آواز سخت که گوش را کر کند

لغت نامه دهخدا

صاخة. [ صاخ ْ خ َ ] (ع ص ، اِ) آواز سخت که گوش را کر کند. || قیامت . || بلا و سختی . (منتهی الارب ).


( صاخة ) صاخة. [ خ َ ] ( ع اِ ) آماسیدگی استخوان از گزیدگی یا کوفتگی که اثر آن باقی باشد. || داهیه. بلا. ( منتهی الارب ). و رجوع به صاخ شود.

صاخة. [ صاخ ْ خ َ ] ( ع ص ، اِ ) آواز سخت که گوش را کر کند. || قیامت. || بلا و سختی. ( منتهی الارب ).

صاخة. [ خ َ ] (ع اِ) آماسیدگی استخوان از گزیدگی یا کوفتگی که اثر آن باقی باشد. || داهیه . بلا. (منتهی الارب ). و رجوع به صاخ شود.


دانشنامه عمومی

صدای بلندی که گوش را کر کند . بلای سخت . کار بزرگ


آواز سخت که گوش را کر کند.(منتهی الارب)، سختی و بلا و بلای سخت.(محیط المحیط) امر و کار بزرگ. (شرح قاموس)، کنایه از قیامت. ... و می خواستم که پیش از آنکه اهل تبریز خبر صاخه عظمی و طامه کبری بشنوند...ص64 نفثة المصدور



کلمات دیگر: