کلمه جو
صفحه اصلی

شادناک

لغت نامه دهخدا

شادناک. ( ص مرکب ) مقابل غمناک. ( آنندراج ). شادمان : و شادناک شود جان من به خدای زندگانی دهنده من. ( انجیل لوقا باب 1 شماره 27 ترجمه دیاتسارون ص 12 ). و بسیاران در زایدن او شادناک شوند. ( ایضاً ص 8 ). و رجوع به ص 14، 60، 208 همان کتاب شود.
همان ابن یامین اسباط پاک
زدادخدایی همه شادناک.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).

فرهنگ عمید

شادمان، خوشحال.


کلمات دیگر: