کلمه جو
صفحه اصلی

صابر شدن

لغت نامه دهخدا

صابر شدن. [ ب ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) شکیبائی کردن :
اگر عاقل شوی نامت برآید
وگر صابر شوی کامت برآید.
نظامی.
که صابر شو در این غم روزکی چند
نماند هیچکس جاوید دربند.
نظامی.


کلمات دیگر: