<div class="boxBd">صاحب کلاه. [ ح ِ ک ُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) پادشاه. تاجدار : <br>کمین مولای تو صاحب کلاهان <br>به خاک پای تو سوگند شاهان.<div class="au">نظامی.</div>پری دختی پری بگذار ماهی <br>بزیر مقنعه صاحب کلاهی.<div class="au">نظامی.</div>پرستش نمودش به آیین شاه <br>که صاحب کمر بود و صاحب کلاه.<div class="au">نظامی.</div>ملک حفاظی و سلاطین پناه <br>صاحب شمشیری و صاحب کلاه.<div class="au">نظامی.</div></div>

صاحب کلاه. [ ح ِ ک ُ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) پادشاه. تاجدار : کمین مولای تو صاحب کلاهان به خاک پای تو سوگند شاهان. نظامی. پری دختی پری بگذار ماهی بزیر مقنعه صاحب کلاهی. نظامی. پرستش نمودش به آیین شاه که صاحب کمر بود و صاحب کلاه. نظامی. ملک حفاظی و سلاطین پناه صاحب شمشیری و صاحب کلاه. نظامی.

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">پادشاه تاجدار</div>

فرهنگ فارسی

<div class="boxBd">۱. دارای کلاه.<br>۲. [مجاز] تاجدار، پادشاه.</div>

۱. دارای کلاه. ۲. [مجاز] تاجدار، پادشاه.

صاحب کلاه

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا

فرهنگ عمید