کلمه جو
صفحه اصلی

صاحب مرده

فارسی به انگلیسی

whose owner is dead, dirt-cheap


فرهنگ فارسی

وصف است مال یا چیزی را که خداوند آن مرده باشد

لغت نامه دهخدا

صاحب مرده. [ ح ِ م ُ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) وصف است مال یا چیزی را که خداوند آن مرده باشد :
هرکه میمیرد غم او قسمت من میشود
وارثم گویا من این غمهای صاحب مرده را.
طاهر وحید.
در طلسم زندگی تا کی توان بودن اسیر
از سر من وا کنید این جان صاحب مرده را.
فطرت.
|| نفرینی است که در حالت غضب بیشتر به گاو و خر و دیگر ستوران کنند.

فرهنگ عمید

۱. [عامیانه، مجاز] هنگام عصبانیت یا ناراحتی شدید گفته می شود.
۲. [قدیمی] چیزی که صاحب آن مرده باشد.


کلمات دیگر: