کلمه جو
صفحه اصلی

صاحب نفس

فارسی به انگلیسی

one whose prayers or curses are effective

لغت نامه دهخدا

صاحب نفس. [ ح ِ ن َ ف َ ] ( ص مرکب )مستجاب الدعوة. آنکه دم او را اثری است :
با زنده دلان نشین وصاحب نفسان
حق ْ دشمن خود مکن به تدبیر خسان.
سعدی.
آنانکه شب آرام نگیرند ز فکرت
چون صبح پدید است که صاحب نفسانند.
سعدی.

فرهنگ عمید

۱. آن که نفسی گیرا دارد.
۲. کسی که دعایش اجابت می شود: با زنده دلان نشین و صاحب نفسان / حق دشمن خود مکن به تدبیر خسان (سعدی: لغت نامه: صاحب نفس ).


کلمات دیگر: