کنایه از کمان تیر اندازی کنایه از هلال .
شاخ غزال
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
شاخ غزال. [ خ ِ غ َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از کمان تیراندازی. ( برهان قاطع ). || کنایه از هلال. ( آنندراج ) :
در حدود باختر آهوی دشت خاوران
چون فرو شد، در هوا شاخ غزال آمد پدید.
در حدود باختر آهوی دشت خاوران
چون فرو شد، در هوا شاخ غزال آمد پدید.
خواجه جمال الدین سلمان ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: