کلمه جو
صفحه اصلی

سابان

فرهنگ فارسی

در حلب واقع است و معنی آن دیر جماعت است

لغت نامه دهخدا

سابان . (اِخ ) (دیر...) در حلب واقع است و معنی آن دیر جماعت است . حمدان اناری گوید:
دیر عمان و دیرسابان
هجن غرامی و زدن اشجانی .

(تاج العروس ).



سابان. ( اِخ ) پادشاهزاده سابان از سرداران دواخان بن براق ( از امرای اولوس جغتای ) است و بسال 696 در حمله دوا به کوسویه و فوشنج همراه او بوده است. و نیز از سرکردگان سپاه امیر نوروز بوده است. رجوع به تاریخنامه هرات ص 409 و 423 شود.

سابان. ( اِخ ) ( دیر... ) در حلب واقع است و معنی آن دیر جماعت است. حمدان اناری گوید:
دیر عمان و دیرسابان
هجن غرامی و زدن اشجانی.
( تاج العروس ).

سابان . (اِخ ) پادشاهزاده سابان از سرداران دواخان بن براق (از امرای اولوس جغتای ) است و بسال 696 در حمله ٔ دوا به کوسویه و فوشنج همراه او بوده است . و نیز از سرکردگان سپاه امیر نوروز بوده است . رجوع به تاریخنامه ٔ هرات ص 409 و 423 شود.


پیشنهاد کاربران

نگهدارنده آسایش


کلمات دیگر: