کلمه جو
صفحه اصلی

شاخ پیرا

فرهنگ فارسی

از شاخ پیراستن

لغت نامه دهخدا

شاخ پیرا. ( نف مرکب ) صفت فاعلی ازشاخ پیراستن. رجوع به شاخ پیراستن شود :
چشمه پنهان در حجاب و بر درخت
دست دولت شاخ پیرا دیده ام.
خاقانی.


کلمات دیگر: