کلمه جو
صفحه اصلی

اهتشام

فرهنگ فارسی

بجمله کف دست دوشیدن

لغت نامه دهخدا

اهتشام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص )بجمله کف دست دوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). به همه کف دست دوشیدن. ( ناظم الاطباء ). || همه شیر پستان دوشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). دوشیدن همه شیر پستان را. ( ناظم الاطباء ). || خوار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: