صفها پشت سر هم صف پس صف صفاصف .
صف درصف
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
صف درصف. [ ص َ دَ ص َ ] ( ق مرکب ) صفها پشت سرهم. صف پس ِ صف ایستاده :
طرفداران که صف در صف کشیدند
ز هیبت پشت پای خویش دیدند.
طرفداران که صف در صف کشیدند
ز هیبت پشت پای خویش دیدند.
نظامی.
رجوع به صف شود.پیشنهاد کاربران
صف در صف : رده در رده .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 410 ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 410 ) .
کلمات دیگر: