باز پس بردن اعاده دادن
واپس بردن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
واپس بردن. [ پ َ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) بازپس بردن. || اعاده دادن. عقب بردن. از عقب بردن. ( ناظم الاطباء ). اخناس. ( تاج المصادر بیهقی ). ارجاه. ( زوزنی ) :
چو سیب رخ نهم بر دست شاهان
سبد واپس برد سیب سپاهان.
تو واپس چرا میبری دست جود.
چو سیب رخ نهم بر دست شاهان
سبد واپس برد سیب سپاهان.
نظامی.
گر او میبرد سوی آتش سجودتو واپس چرا میبری دست جود.
سعدی ( بوستان ).
کلمات دیگر: