کلمه جو
صفحه اصلی

مات زدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) حیران شدن سرگشته شدن .
مات شدن و ساکن ماندن

لغت نامه دهخدا

مات زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) مات شدن و ساکن ماندن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). حیران شدن. سرگشته شدن. رجوع به مات و ماده بعد شود.


کلمات دیگر: