کلمه جو
صفحه اصلی

ماده طبع

فرهنگ فارسی

زن صفت مانند زن سست عهد و پیمان شکن

لغت نامه دهخدا

ماده طبع. [ دَ / دِ طَ ] ( ص مرکب ) زن صفت. مانند زن سست عهد و پیمان شکن. که طبع زنان دارد :
نیک داند که فحل دورانم
دلم از چرخ ماده طبع فگار.
خاقانی.
عجب ترسانم از هر ماده طبعی
اگرچه مبدع فحلم در این فن.
خاقانی.


کلمات دیگر: