خوانسالار کنده بزرگ که مرگ غم انگیز او را مادام دو سوینیه نگاشته و بدینوسیله نام او جاوید مانده است .
واتل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
واتل. [ ت ِ ] ( ع ص ) مردی که شکم وی پر از شراب باشد. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) .
واتل. [ ت ِ ] ( اِخ ) خوانسالار «کنده » کبیر که مرگ غم انگیز او را «مادام دوسوینیه » نگاشته و بدین وسیله نام او جاوید مانده است. ( 1671 ).
واتل. [ ت ِ ] ( اِخ ) خوانسالار «کنده » کبیر که مرگ غم انگیز او را «مادام دوسوینیه » نگاشته و بدین وسیله نام او جاوید مانده است. ( 1671 ).
واتل . [ ت ِ ] (اِخ ) خوانسالار «کنده » کبیر که مرگ غم انگیز او را «مادام دوسوینیه » نگاشته و بدین وسیله نام او جاوید مانده است . (1671).
واتل . [ ت ِ ] (ع ص ) مردی که شکم وی پر از شراب باشد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء) .
پیشنهاد کاربران
نام منطقه ای باستانی در خورگام رودبار زیتون
کلمات دیگر: