کلمه جو
صفحه اصلی

مئکله

لغت نامه دهخدا

( مئکلة ) مئکلة. [ م ِءْ ک َ ل َ ] ( ع اِ ) کاسه ای که سه کس را سیر گرداند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کاسه ای کوچک که سه تن را سیر کند. ( از اقرب الموارد ). || دیگ خرد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). هرچه در آن غذا خورند. ( ناظم الاطباء ).

مئکلة. [ م ِءْ ک َ ل َ ] (ع اِ) کاسه ای که سه کس را سیر گرداند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کاسه ای کوچک که سه تن را سیر کند. (از اقرب الموارد). || دیگ خرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). هرچه در آن غذا خورند. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: