کشتی که در رفتن بانگ کند
ماخره
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ماخرة. [ خ ِ رَ ] (ع ص ) کشتی که در رفتن بانگ کند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کشتیی که آب را بسینه ٔ خود بشکافد.(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). کشتیی که در یک بادپیش آید و پس رود. ج ، مواخر. و رجوع به ماخر شود.
( ماخرة ) ماخرة. [ خ ِ رَ ] ( ع ص ) کشتی که در رفتن بانگ کند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کشتیی که آب را بسینه خود بشکافد.( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ). کشتیی که در یک بادپیش آید و پس رود. ج ، مواخر. و رجوع به ماخر شود.
کلمات دیگر: