کلمه جو
صفحه اصلی

مادر کلید

فرهنگ فارسی

( اسم ) معمولا شرکتهای سازند. قفل برای هر سلسله قفل که با کلیدهای مختلف باز می شود کلیدی می سازند که دندانه های بیشتری دارد وقادر است هم. قفلهارا باز کند . گاهی برای اتومبیلها هم چنین کلیدی تعبیه می شود . در ساختمانهای بزرگ ادارات این کلید مخصوص نگهبانان است که در مواقع ضروری بسرعت بتوانند هم. درها را باز کنند .

لغت نامه دهخدا

مادرکلید. [ دَ ک ِ ] ( اِ مرکب ) معمولاً شرکتهای سازنده قفل برای هر سلسله قفل که با کلیدهای مختلف باز می شود کلیدی می سازند که دندانه های بیشتر دارد و قادر است همه قفلها را باز کند. گاهی برای اتومبیلها هم چنین کلیدی تعبیه می شود. در ساختمانهای بزرگ ادرات این کلید مخصوص نگهبان است که در مواقع ضروری بسرعت بتوانند همه درها را باز کنند. ( فرهنگ فارسی معین ). شاه کلید. ظاهراً این کلمه معادل « پاس پارتو» ی فرانسوی است و آن نوعی کلید است که بیشتر قفلها را بدان باز کنند.


کلمات دیگر: