کلمه جو
صفحه اصلی

نابیه

لغت نامه دهخدا

( نابیة ) نابیة. [ ی َ ] ( ع ص ) تأنیث نابی است. ( المنجد ). رجوع به نابی شود. || کمان که از زه دور و دروا باشد. ( منتهی الارب ). القوس اللتی نبت عن وترها و تجافت. ( معجم متن اللغه ) ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). کانت متباعدة عن وترها. ( المنجد ).

نابیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث نابی است . (المنجد). رجوع به نابی شود. || کمان که از زه دور و دروا باشد. (منتهی الارب ). القوس اللتی نبت عن وترها و تجافت . (معجم متن اللغه ) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کانت متباعدة عن وترها. (المنجد).



کلمات دیگر: