کلمه جو
صفحه اصلی

واحد بالعرض

فرهنگ فارسی

بدو امر که از جهت مقارنه با امری دیگر وحدتی پیدا کرده باشند واحد بالعرض میگویند مانند گچ و برف که از لحاظ رنگ یعنی سفیدی واحدند .

لغت نامه دهخدا

واحد بالعرض. [ ح ِ دِ بِل ْ ع َ رَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بدو امر که از جهت مقارنه با امری دیگر ( شی ثالث ) وحدتی پیدا کرده باشند واحد بالعرض میگویند مانند گچ وبرف که از لحاظ رنگ یعنی سفید واحدند. ( فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی سجادی ). و رجوع به واحد عرضی شود.


کلمات دیگر: