کلمه جو
صفحه اصلی

نابفرمان

لغت نامه دهخدا

نابفرمان. [ ب ِ ف َ ] ( ص مرکب ) سرکش. عاصی. طاغی. که مطیع نیست. که فرمان پذیر نیست. که بفرمان نیست. توسن.


کلمات دیگر: