وابش . [ ب ِ ] (اِخ ) یاقوت آرد: ابوالفتح گوید: وادی و کوهی است بین وادی القری و شام . (معجم البلدان ).
وابش
لغت نامه دهخدا
وابش . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن دهمة قبیله ای است از همدان . (منتهی الارب ). مؤلف تاج العروس آرد: وابش بن دهمة فی همدان ، و هم بنووابش بن دهمةبن سالم بن ربیعةبن مالک بن صعب بن دومان .
وابش. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابن دهمة قبیله ای است از همدان. ( منتهی الارب ). مؤلف تاج العروس آرد: وابش بن دهمة فی همدان ، و هم بنووابش بن دهمةبن سالم بن ربیعةبن مالک بن صعب بن دومان.
وابش. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابن زیدبن عدوان ، بطنی از قیس عیلان. ( تاج العروس ) ( منتهی الارب ).
وابش. [ ب ِ ] ( اِخ ) یاقوت آرد: ابوالفتح گوید: وادی و کوهی است بین وادی القری و شام. ( معجم البلدان ).
وابش. [ ب ِ ] ( اِخ ) ابن زیدبن عدوان ، بطنی از قیس عیلان. ( تاج العروس ) ( منتهی الارب ).
وابش. [ ب ِ ] ( اِخ ) یاقوت آرد: ابوالفتح گوید: وادی و کوهی است بین وادی القری و شام. ( معجم البلدان ).
وابش . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن زیدبن عدوان ، بطنی از قیس عیلان . (تاج العروس ) (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: