کلمه جو
صفحه اصلی

واتن

فرهنگ فارسی

گفتن واتم بلغت اصفهانی بمعنی گفتم باشد .

لغت نامه دهخدا

واتن. [ ت َ ] ( مص ) گفتن. ( ناظم الاطباء ). واتم به لغت اصفهانی به معنی گفتم باشد. ( آنندراج ).

واتن. [ ت ِ ] ( ع ص ) چیز ثابت و پاینده و در جای خود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). ج ، وتن. ( ناظم الاطباء ). || آب روان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): وتن الماء وتوناً؛ پیوسته روان ماند آب و منقطع نشد. ( منتهی الارب ) ( المنجد ). || الماء الواتن ؛ هوالمعین الدائم الذی لایجری ، او لایذهب. ( تاج العروس ).

واتن . [ ت َ ] (مص ) گفتن . (ناظم الاطباء). واتم به لغت اصفهانی به معنی گفتم باشد. (آنندراج ).


واتن . [ ت ِ ] (ع ص ) چیز ثابت و پاینده و در جای خود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، وتن . (ناظم الاطباء). || آب روان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): وتن الماء وتوناً؛ پیوسته روان ماند آب و منقطع نشد. (منتهی الارب ) (المنجد). || الماء الواتن ؛ هوالمعین الدائم الذی لایجری ، او لایذهب . (تاج العروس ).



کلمات دیگر: