کلمه جو
صفحه اصلی

نا کشیدن

فرهنگ فارسی

نکشیدن . وزن نکردن . مقابل کشیدن

لغت نامه دهخدا

ناکشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص منفی ) نکشیدن. وزن نکردن. مقابل کشیدن. || تحمل نکردن. نبردن : اما نفس خشم گیرنده باویست نام و ننگ جستن و ستم ناکشیدن و چون بر وی ظلم کنند به انتقام مشغول بودن. ( تاریخ بیهقی ص 96 ).


کلمات دیگر: