فیروز میرزا نصرت الدوله ( ۱۲۶۴، تهران - ۱۳۱۶، سمنان ) فرزند شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما و عزت الدوله دختر مظفرالدین شاه بود. وی در بیروت تحصیل کرد و از نوجوانی به کار سیاست پرداخت. او در جریان انعقاد قرارداد ۱۹۱۹ وزیر امور خارجهٔ کابینهٔ وثوق الدوله و یکی از سه امضاکنندهٔ قرارداد بود. با برآمدن رضاخان به او نزدیک شد و مدتی در حکومت رضاشاه وزیر بود. سپس مورد غضب واقع شد و بازداشت شد. با وساطت مستوفی الممالک آزاد شد و در خانه تحت نظر بود. رضاشاه پولی را که او برای موافقت با قرارداد ۱۹۱۹ از انگلیس ها گرفته بود پس گرفت. فیروز پس از بازداشت دوباره به سمنان تبعید شد و آنجا تحت نظر قرار گرفت. او در سال ۱۳۱۶ در تبعیدگاهش به قتل رسید. پس از شهریور ۱۳۲۰ و کناره گیری رضاشاه، در جریان محاکمات گروهی از مأموران سابق شهربانی مطرح شد که سه مأموری که برای قتل او به سمنان رفته بودند ابتدا به او سم خورانده و سپس او را خفه کرده بودند. نصرت الدوله به هنگام مرگ کمتر از ۵۰ سال داشت.
زندگی [ویرایش]
نوشتار اصلی: عبدالحسین میرزا فرمانفرما
شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما، زنهای متعدد داشت. اولین زن او که در جوانی گرفته، عزت الدوله دختر مظفرالدین شاه است که مادرش ام الخاقان دخترمیرزا تقی خان امیرکبیر است. فرمانفرما از عزت الدوله چند فرزند داشت که چند نفر از آنها در صغر سن و یا اوایل شباب مردند. فرزندانی که از عزت الدوله به عرصه رسیدند عبارت بودند از: فیروز میرزا نصرت الدوله که بزرگ ترین فرزند فرمانفرما بود، عباس میرزا سالار لشکر، محمد ولی میرزا، محمد حسین میرزا. در سال ۱۲۸۵ نصرت الدوله به ایالت کرمان که در واقع موروثی خانواده اش بود رفت و به جای پدرش که به تهران رفته بود والی کرمان شد ولی نتوانست محبوبیتی در این سمت کسب کند. به او فجایعی نیز نسبت داده می شود. وی با پیشکاری که گویا بهجت الملوک نام داشت و بعدها لقب معتضدالدوله گرفت ازدواج کرد.
در سال ۱۲۸۷ فرمانفرما فیروز را با لله و معلم فارسی و خطاط و غیره برای تحصیل به بیروت فرستاد. وی سپس به پاریس رفت و حقوق و علوم سیاسی خواند و در سال ۱۲۹۳ به ایران بازگشت. او در دوران تحصیل زبان های فرانسوی و انگلیسی را تا اندازه ای فراگرفت. وقتی به ایران برگشت وارد سیاست شد. اولین شغل مهم دولتی نصرت الدوله معاونت وزارت عدلیه بود که کمی بعد از مراجعت او از فرانسه به وی داده شد و با مخالفتهایی در مجلس شورای ملی روبرو شد، ولی با نفوذ فرمانفرما این شغل را به دست آورد. نصرت الدوله با داشتن همین سابقهٔ معاونت وزارت عدلیه در کابینهٔ وثوق الدوله که در شهریور ماه سال ۱۲۹۵ تشکیل گردید در بیست و هشت سالگی وزیر عدلیه شد. نصرت الدوله در دومین دوره زمامداری وثوق الدوله نیز که نزدیک به دو سال از مرداد ماه سال ۱۲۹۷ تا تیرماه ۱۲۹۹ دوام یافت ابتدا وزیر عدلیه و سپس وزیر امور خارجه شد و در مقام وزارت خارجه در عقد قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس نقش داشت. نصرت الدوله همچنین در دوره های چهارم٫ پنجم و ششم به نمایندگی مجلس شورای ملی رسید.
قرارداد ۱۹۱۹ [ویرایش]
نوشتار اصلی: قرارداد ۱۹۱۹
نصرت الدوله علاوه بر دریافت چهل هزار لیره از انگلستان بابت حق الزحمه خود در انعقاد قرارداد، شصت هزار لیره هم از محل درآمد شرکت نفت ایران و انگلیس اعتبار گرفت و آن را ظاهراً خرج سفر احمد شاه به اروپا نمود، ولی هرگز حساب این مخارج را به کسی نداد.
کودتای سوم اسفند [ویرایش]
نوشتار اصلی: کودتای سوم اسفند
نصرت الدوله بعد از سقوط کابینه وثوق الدوله و تعلیق قرارداد ۱۹۱۹ به اروپا رفت و طی این مدت تماس خود را با انگلیسیها حفظ کرده بود. نصرت الدوله از تلاش انگلیسیها برای براه انداختن کودتای سوم اسفند مطلع شد و با جلب موافقت مقامات وزارت خارجه انگلستان برای ایفای نقشی در این کودتا شتابزده عازم تهران شد. ولی اندکی دیر به تهران رسید. درباره این ماجرا و علل عدم موفقیت نصرت الدوله در ایفای نقش اول در کودتا، یحیی دولت آبادی چنین می نویسد:
«نصرت الدوله در اروپا می داند در تهران کودتا خواهد شد و تصور می کند نظر به دوستی که با انگلیسیان دارد می تواند زمامدار مملکت بشود و شاید تا یک اندازه بی خبر نباشد که رفیق او مدیر روزنامه رعد ( سید ضیاالدین طباطبایی ) هم در حال دست و پا زدن برای خویش است، ولی نمی تواند تصور کند که دست وی به زمامداری برسد و می کوشد زودتر خود را به تهران برساند، ولی پیمودن راه طولانی از طریق بصره و بغداد به واسطه ترس عبور از روسیه دست او را از رسیدن به دامان مقصود کوتاه کرده و به حریفش فرصت و مجال داده است.
نصرت الدوله به بغداد می رسد و با دوست قدیم خود سرپرسی کاکس وزیر مختار سابق انگلیس در ایران و حاکم سیاسی کنونی انگلیس در عراق ملاقات می نماید و شاید بهتر پی می برد که سید ضیاءالدین از او پیش افتاده است. مامورین سیاسی انگلیس در تهران هم، مثل این است که در راه مانده را فراموش کرده باشند. به نظر می رسد که نصرت الدوله در حال گذشتن از دریاها و شاید در عالم خیال به خود وعده می داده که در ورود به بغداد به واسطه خصوصیت با سرپرسی سایکس از تندروی رفیق خود در تهران جلوگیری می نماید و کارکنان سفارت انگلیس را در تهران با همان دست با خود همراه می سازد و به مقصود می رسد. نصرت الدوله در عالم خیال همه چیز را می دیده مگر سیاست تازه رسیده روس را در ایران، که در غیاب او در سرتاسر مملکت طنین انداز شده و افکار عمومی را به خود جلب نموده است، و عقیده ضد اشرافی و مخالف سرمایه داری طوری قوت گرفته است که حواس انگلیسیان و دوستان آنها را به شدت پریشان ساخته و برای جلوگیری از آن به هر وسیله باشد متوسل می شوند، بی آنکه توجهی به خصوصیت وزیر خارجه انگلستان با کسی و یا دوستی سرپرسی سایکس با شخصی داشته باشند. سیاست مداران انگلیس در ایران جز به وسیله یک حمله شدید مصنوعی بر ضد اعیان و اشراف و فریب عوام چاره ندارند.
زندگی [ویرایش]
نوشتار اصلی: عبدالحسین میرزا فرمانفرما
شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما، زنهای متعدد داشت. اولین زن او که در جوانی گرفته، عزت الدوله دختر مظفرالدین شاه است که مادرش ام الخاقان دخترمیرزا تقی خان امیرکبیر است. فرمانفرما از عزت الدوله چند فرزند داشت که چند نفر از آنها در صغر سن و یا اوایل شباب مردند. فرزندانی که از عزت الدوله به عرصه رسیدند عبارت بودند از: فیروز میرزا نصرت الدوله که بزرگ ترین فرزند فرمانفرما بود، عباس میرزا سالار لشکر، محمد ولی میرزا، محمد حسین میرزا. در سال ۱۲۸۵ نصرت الدوله به ایالت کرمان که در واقع موروثی خانواده اش بود رفت و به جای پدرش که به تهران رفته بود والی کرمان شد ولی نتوانست محبوبیتی در این سمت کسب کند. به او فجایعی نیز نسبت داده می شود. وی با پیشکاری که گویا بهجت الملوک نام داشت و بعدها لقب معتضدالدوله گرفت ازدواج کرد.
در سال ۱۲۸۷ فرمانفرما فیروز را با لله و معلم فارسی و خطاط و غیره برای تحصیل به بیروت فرستاد. وی سپس به پاریس رفت و حقوق و علوم سیاسی خواند و در سال ۱۲۹۳ به ایران بازگشت. او در دوران تحصیل زبان های فرانسوی و انگلیسی را تا اندازه ای فراگرفت. وقتی به ایران برگشت وارد سیاست شد. اولین شغل مهم دولتی نصرت الدوله معاونت وزارت عدلیه بود که کمی بعد از مراجعت او از فرانسه به وی داده شد و با مخالفتهایی در مجلس شورای ملی روبرو شد، ولی با نفوذ فرمانفرما این شغل را به دست آورد. نصرت الدوله با داشتن همین سابقهٔ معاونت وزارت عدلیه در کابینهٔ وثوق الدوله که در شهریور ماه سال ۱۲۹۵ تشکیل گردید در بیست و هشت سالگی وزیر عدلیه شد. نصرت الدوله در دومین دوره زمامداری وثوق الدوله نیز که نزدیک به دو سال از مرداد ماه سال ۱۲۹۷ تا تیرماه ۱۲۹۹ دوام یافت ابتدا وزیر عدلیه و سپس وزیر امور خارجه شد و در مقام وزارت خارجه در عقد قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس نقش داشت. نصرت الدوله همچنین در دوره های چهارم٫ پنجم و ششم به نمایندگی مجلس شورای ملی رسید.
قرارداد ۱۹۱۹ [ویرایش]
نوشتار اصلی: قرارداد ۱۹۱۹
نصرت الدوله علاوه بر دریافت چهل هزار لیره از انگلستان بابت حق الزحمه خود در انعقاد قرارداد، شصت هزار لیره هم از محل درآمد شرکت نفت ایران و انگلیس اعتبار گرفت و آن را ظاهراً خرج سفر احمد شاه به اروپا نمود، ولی هرگز حساب این مخارج را به کسی نداد.
کودتای سوم اسفند [ویرایش]
نوشتار اصلی: کودتای سوم اسفند
نصرت الدوله بعد از سقوط کابینه وثوق الدوله و تعلیق قرارداد ۱۹۱۹ به اروپا رفت و طی این مدت تماس خود را با انگلیسیها حفظ کرده بود. نصرت الدوله از تلاش انگلیسیها برای براه انداختن کودتای سوم اسفند مطلع شد و با جلب موافقت مقامات وزارت خارجه انگلستان برای ایفای نقشی در این کودتا شتابزده عازم تهران شد. ولی اندکی دیر به تهران رسید. درباره این ماجرا و علل عدم موفقیت نصرت الدوله در ایفای نقش اول در کودتا، یحیی دولت آبادی چنین می نویسد:
«نصرت الدوله در اروپا می داند در تهران کودتا خواهد شد و تصور می کند نظر به دوستی که با انگلیسیان دارد می تواند زمامدار مملکت بشود و شاید تا یک اندازه بی خبر نباشد که رفیق او مدیر روزنامه رعد ( سید ضیاالدین طباطبایی ) هم در حال دست و پا زدن برای خویش است، ولی نمی تواند تصور کند که دست وی به زمامداری برسد و می کوشد زودتر خود را به تهران برساند، ولی پیمودن راه طولانی از طریق بصره و بغداد به واسطه ترس عبور از روسیه دست او را از رسیدن به دامان مقصود کوتاه کرده و به حریفش فرصت و مجال داده است.
نصرت الدوله به بغداد می رسد و با دوست قدیم خود سرپرسی کاکس وزیر مختار سابق انگلیس در ایران و حاکم سیاسی کنونی انگلیس در عراق ملاقات می نماید و شاید بهتر پی می برد که سید ضیاءالدین از او پیش افتاده است. مامورین سیاسی انگلیس در تهران هم، مثل این است که در راه مانده را فراموش کرده باشند. به نظر می رسد که نصرت الدوله در حال گذشتن از دریاها و شاید در عالم خیال به خود وعده می داده که در ورود به بغداد به واسطه خصوصیت با سرپرسی سایکس از تندروی رفیق خود در تهران جلوگیری می نماید و کارکنان سفارت انگلیس را در تهران با همان دست با خود همراه می سازد و به مقصود می رسد. نصرت الدوله در عالم خیال همه چیز را می دیده مگر سیاست تازه رسیده روس را در ایران، که در غیاب او در سرتاسر مملکت طنین انداز شده و افکار عمومی را به خود جلب نموده است، و عقیده ضد اشرافی و مخالف سرمایه داری طوری قوت گرفته است که حواس انگلیسیان و دوستان آنها را به شدت پریشان ساخته و برای جلوگیری از آن به هر وسیله باشد متوسل می شوند، بی آنکه توجهی به خصوصیت وزیر خارجه انگلستان با کسی و یا دوستی سرپرسی سایکس با شخصی داشته باشند. سیاست مداران انگلیس در ایران جز به وسیله یک حمله شدید مصنوعی بر ضد اعیان و اشراف و فریب عوام چاره ندارند.