کلمه جو
صفحه اصلی

هاج و واج کردن

فارسی به انگلیسی

confound, fluster, puzzle, stumble, stun, stupefy, astonish, buffalo, floor, stump

confound, fluster, puzzle, stumble, stun, stupefy, astonish


فرهنگ فارسی

سرگردان کردن . متحیر کردن

لغت نامه دهخدا

هاج و واج کردن. [ ج ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) سرگردان کردن. متحیر کردن. || بازداشتن. || گیج کردن. || درمانده کردن.


کلمات دیگر: