کلمه جو
صفحه اصلی

یارنامه

فرهنگ فارسی

کار نیک و نیک نامی

لغت نامه دهخدا

یارنامه. [ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب )کار نیک و نیک نامی. ( برهان ) ( آنندراج ) :
چند از این لاف یارنامه تو
در چنین منزلی کثیف و نژند.
سنائی.
یارنامه گزین که برگذرد
اینهمه بارنامه روزی چند.
سنایی ( از جهانگیری و رشیدی و آنندراج ).
روان حاتم طی گویدش بگاه سخا
که یارنامه من بیش در جهان مشکن.
عمید لوبکی ( از جهانگیری ).

جدول کلمات

نیکنامی


کلمات دیگر: