کلمه جو
صفحه اصلی

یاویدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) یافتن : میخواهدکه مصداق سخن خویش بواسط. آبکام. تو ظاهر کند اگر قدری فرمایی آن انعام با دیگر اکرام انضمام یاود...
یافتن یابیدن

لغت نامه دهخدا

یاویدن. [ دَ ] ( مص ) یافتن. یابیدن. در فرهنگها از جمله در جهانگیری و برهان و انجمن آرا «یاود»را به معنی «یابد» آورده اند و جهانگیری این بیت را به شاهد از نزاری قهستانی نقل کرده است :
به یک غمزه رگ جانش بکاود
شود گم در وی و خود را نیاود.
شاهد زیر نیز از مجمل التواریخ است : زیر بالین این تخت بکند و آنچه یاود برگیرد. رجوع به یابیدن. و یافتن شود.


کلمات دیگر: