کلمه جو
صفحه اصلی

اتیان

فرهنگ فارسی

آوردن، آمدن، انجام دادن، اتیان بمثل: آوردن مثل چیزی، شبیه آوردن چیزیرا
۱ - ( مصدر ) آمدن . ۲ - بودن . ۳ - ( مصدر ) آرمیدن با زن . ۴ - آوردن . ۵ - کردن کاری را . ۶ - هلاک کردن . ۷ - نزدیک رسیدن بلا یا دشمن کسی را . ۸ - ارتکاب : ارتکاب ذنوب . یا اتیان بمثل . نظیر و شبیه آوردن چیزی را .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) آوردن . ۲ - مانند و نظیر چیزی را آوردن . ۳ - (مص ل . ) انجام دادن . ۴ - آمدن .

لغت نامه دهخدا

اتیان. [ اِت ْ ] ( ع مص ) آمدن. ( زوزنی ). || آرمیدن با زن. || بودن. || آوردن.
- اتیان بمثل ؛ نظیر و شبیه آوردن چیزی را.
|| کردن کاری را :
به ترک شر و به اتیان خیر دارم امر
همه مخالف امر است ترک و اتیانم.
سوزنی.
|| هلاک کردن. || نزدیک رسیدن بلا یا دشمن کسی را. || ارتکاب. ارتکاب ذنوب.
- اتیان البهائم ؛ مجازات این اتیان تعزیر است. ( اصطلاح فقه ).

فرهنگ عمید

۱. آوردن.
۲. آمدن.
۳. انجام دادن.
۴. [مجاز] جماع کردن؛ همبستر شدن.
⟨ اتیان به مثل: [قدیمی] آوردن مثل چیزی؛ نظیر و شبیه آوردن چیزی را.


۱. آوردن.
۲. آمدن.
۳. انجام دادن.
۴. [مجاز] جماع کردن، همبستر شدن.
* اتیان به مثل: [قدیمی] آوردن مثل چیزی، نظیر و شبیه آوردن چیزی را.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اتیان در لغت به معنای آمدن است.
جماع، وطی، آرمیدن با زن، و به این معنی به طریق کنایه در کتب فقه مستعمل است.
معانی مستعمل واژه اتیان در قرآن
در قرآن مجید فعل «أتی» در معنای وطی استعمال شده است، مانند: «و یسألونک عن المحیض قل هو اذی... فاتوهن من حیث امرکم الله».
مرحوم طبرسی در مجمع البیان می نویسد: «فأتوهن: فجامعوهن و هو اباحة».
و در کتاب تاج العروس چنین افاده می کند: «و یکنی بالاتیان عن الوطء» و منه قوله تعالی: «أتأتون الذکران». و «هو من احسن الکنایات».
و در کتاب المصباح المنیر. این مدعا را تأیید می کند بدین تعبیر: "اتی الرجل زوجته اتیانا کنایة عن الاجماع...".


جدول کلمات

اوردن


کلمات دیگر: