کلمه جو
صفحه اصلی

یاتوغان

فرهنگ فارسی

( اسم ) ازمطلقات آلات ذوات الاوتارو آن سازی بود که برهیئت تخته ایست مطول و بر آن هفده و تر بندند و آنرا ساعد نباشد و ملاوی اعنی کوشکها نیز نباشد .اصطخاب آنها بر خرکها کنند. بهروتری حاملی سازند و آن وتر را بر ظهر آن حامل نهند و بحرکت آن حوامل اوتار آنرا ساز کنند. اگر حوامل را بطرف انف کشند نغمات ثقیل شوند واگر بطرف شط کشند آهنگ حاد شود و با صبع دست راست قرع اوتارکنند وبانامل دست چپ اوتار مضروبه مهتر گردانند واین ساز راهم اهل ختای بسیار در عمل آورند.

لغت نامه دهخدا

یاتوغان. ( اِ ) از مطلقات آلات ذوات الاوتار و آن سازی بود بر هیئت تخته ای مطول و بر آن هفده وتر بندند و آن را ساعد نباشد و ملاوی اعنی کوشکها نیز نباشد. اصطخاب آنها بر خرکهاکنند به هر وتری حاملی سازند وآن وتر را بر ظهر آن حامل نهند و به حرکت آن حوامل اوتار آن را ساز کنند.اگر حوامل را بطرف انف کشند نغمات ثقیل شوند و اگر بطرف شط کشند آهنگ حاد شود و به اصبع دست راست قرع اوتار کنند و به انامل دست چپ اوتار مضر و به مهتز گردانند و این ساز را هم اهل ختای بسیار در عمل آورند.( مقاصدالالحان ، مجله سخن ج 5 شماره 4 صص 281-282 ).


کلمات دیگر: