کلمه جو
صفحه اصلی

باد ابله

فرهنگ فارسی

( باد آبله ) ( اسم ) آبل. هلاک کننده جدری باد لوطه حماق حمیقائ آنک .

فرهنگ معین

( باد آبله ) (بِ لِ ) (اِمر. ) آبلة هلاک کننده .

لغت نامه دهخدا

( بادآبله ) بادآبله. [ ب ِ ل َ ] ( ترکیب اضافی ) آبله هلاک کننده را گویند و بعربی جدری خوانند.( برهان ) ( آنندراج ). آبله هلاک کننده و آنرا باد آوله و باد لوطه نیز گویند. ( شرفنامه منیری ). حُماق. حُمَیقاء. ( ربنجنی ). آنَک. آبَک. ( برهان ). مرض اطفال. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی کتابخانه لغت نامه ). ابن التلمیذ گوید: نوعی از آبله است بدان اهمیت ندهند و شیخ گوید مرضی است بین جدری و حصبه. ( از بحر الجواهر ). باد آبله یا سرخک یا امثال آنها، از امراض اثر بدی که از درست معالجه نشدن امراض مذکور در بدن باقی ماند، درین مورد باد بمعنی عنصری که محیط به کره زمین است ، باشد چه بعقیده مردم قدیم بعد از بعضی امراض بادی که از آن مرض در بدن تولید شده میماند. ( از فرهنگ نظام ). رجوع به بادآوله و آبله و آبله کوبی شود.


کلمات دیگر: