کلمه جو
صفحه اصلی

هاله شدن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) هاله افتادن : (( بیا ساقی آن رشک ماه تمام که شد هاله بر گرد آن دور جام . ) ) ( قاسمی گنابادی )

لغت نامه دهخدا

هاله شدن. [ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) هاله زدن. به دور چیزی گرد شدن :
بیا ساقی آن رشک ماه تمام
که شد هاله بر گرد آن دور جام.
قاسمی گنابادی ( از ارمغان آصفی ).


کلمات دیگر: