گرسنه .
هاف
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
هاف. [ فِن ْ ] ( ع ص ) هافی. گرسنه : رجل هاف ؛ مردی گرسنه. ( مهذب الاسماء ).
پیشنهاد کاربران
پارس نه پاس کردن
استوانه ای چوبی که در دار قالی برای تنظیم سفتی یا روانی تار های قالی به کار می رود . و با بالا و پایین کردن آن می توان این کار را کرد
کلمات دیگر: