زاینده یاقوت آن که یاقوت زاید
یاقوت زای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
یاقوت زای. ( نف مرکب ) زاینده یاقوت. آن که یاقوت زاید :
مرکبی دریاکش و طیاره و آتش فشان
دایه ای دُرپرور و دوشیزه ای یاقوت زای.
مرکبی دریاکش و طیاره و آتش فشان
دایه ای دُرپرور و دوشیزه ای یاقوت زای.
منوچهری.
کلمات دیگر: