مترادف تجارب : آزمایش ها، آزمون ها، تجربه ها، آموخته ها
برابر پارسی : آموخته‌ها، آموزهها
تجارب
مترادف تجارب : آزمایش ها، آزمون ها، تجربه ها، آموخته ها
برابر پارسی : آموخته‌ها، آموزهها
فارسی به انگلیسی
experiences, experiments
مترادف و متضاد
آزمایشها، آزمونها، تجربه‌ها، آموخته‌ها
فرهنگ فارسی
جمع تجربه
( اسم ) جمع تجربه آزمایشها آزمونها.
( اسم ) جمع تجربه آزمایشها آزمونها.
فرهنگ معین
(تَ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ تجربه ، آزمایش ها، آزمون ها.
لغت نامه دهخدا
تجارب. [ ت َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ تَجرِبَه. ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) ( ازناظم الاطباء ). تجارب جمع تجربه که اغلب بضم راء تلفظ میشود، بکسر آن است و این اشتباه شاید از نزدیکی وزن این کلمه بوزن مصدر تفاعل رخ داده باشد. ( نشریه دانشکده ادبیات تبریز سال اول شماره 2 ) :
ایشان مراتجارب کردند بی محابا
دیدند قدرت من دیدند کامگاری.
ایشان مراتجارب کردند بی محابا
دیدند قدرت من دیدند کامگاری.
منوچهری.
این طبیبان را داروهاست و آن خرد است و تجارب پسندیده. ( تاریخ بیهقی ). و هرکه از فیوض آسمانی و عقل غریزی بهره مند است... و درتجارب متقدمان تأمل عاقلانه واجب دید آرزوهای دنیا بیابد و در آخرت نیکبخت گردد. ( کلیله و دمنه ). تا چنانکه خواص مردمان برای شناختن تجارب بدان مایل باشندعوام بسبب هزل هم بخوانند. ( کلیله و دمنه ). لیکن ازوجه قیاس آن نیکوتر که زیان دیگران را دیده باشد و سود تجارب ایشان برداشته. ( کلیله و دمنه ).فرهنگ عمید
تجربه#NAME?
= تجربه
پیشنهاد کاربران
جمع تجربه است.
تجربه ها
اموخته ها
آزمایش ها
آزمون ها
تجربه ها
اموخته ها
آزمایش ها
آزمون ها
آزمایش ها
تجربه ها
تجربه ها
تجارب از جمع تجربه است
پس تجارب به معنای : تجربه ها_ازمایش ها_ازمون ها_اموخته ها
است.
پس تجارب به معنای : تجربه ها_ازمایش ها_ازمون ها_اموخته ها
است.
کلمات دیگر: