کلمه جو
صفحه اصلی

تجاری


برابر پارسی : بازرگانی، سوداگرانه، سودایی

فارسی به انگلیسی

commercial


commercial, commercially, mercantile


عربی به فارسی

تجارتي , بازرگاني


مترادف و متضاد

commercial (اسم)
تجاری

joinery (اسم)
تجاری، نازک کاری

فرهنگ فارسی

← درجۀ تجاری


با هم رفتن ٠ یا مناظره کردن در سخن ٠

لغت نامه دهخدا

تجاری. [ ت ُج ْ جا ] ( ص نسبی ) منسوب به تاجر و بازرگان. ( ناظم الاطباء ).

تجاری. [ ت ِ ری ی ] ( ع ص نسبی ) منسوب به تجارت. رجوع به تجارت و تجارة شود.

تجاری. [ ت َ ] ( ع مص ) ( از: «ج ری » ) با هم رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || مناظره کردن در سخن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ): تجاروا فی الحدیث. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

تجاری . [ ت َ ] (ع مص ) (از: «ج ری ») با هم رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مناظره کردن در سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): تجاروا فی الحدیث . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


تجاری . [ ت ِ ری ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به تجارت . رجوع به تجارت و تجارة شود.


تجاری . [ ت ُج ْ جا ] (ص نسبی ) منسوب به تاجر و بازرگان . (ناظم الاطباء).


فرهنگ فارسی ساره

سوداگرانه، بازرگانی، سودای


فرهنگستان زبان و ادب

[حمل ونقل هوایی] ← درجۀ تجاری

پیشنهاد کاربران

بهره گرایانه


کلمات دیگر: