کلمه جو
صفحه اصلی

جنگ افزار


مترادف جنگ افزار : اسلحه، تفنگ

فارسی به انگلیسی

arms, weapon, weaponry

فارسی به عربی

تسلح , سلاح

مترادف و متضاد

arm (اسم)
بازو، دست، سلاح، شاخه، اسلحه، شعبه، قسمت، جنگ افزار، دستهء صندلی یا مبل

weapon (اسم)
سلاح، اسلحه، جنگ افزار، حربه

armament (اسم)
سلاح، جنگ افزار، تسلیحات

weaponry (اسم)
جنگ افزار، تسلیحات، اسلحه سازی، تهیه سلاح

اسلحه، تفنگ


فرهنگ فارسی

1. هر سلاح دارای قدرت انهدام 2. هر سلاحی که در هواگرد رزمی نصب می‌شود و به‌طور مستقیم به دشمن آسیب می‌رسانَد


دانشنامه عمومی

سِلاح یا جَنگ اَفزار، وسیله ای است که برای کشتار و تخریب به کار می رود. از بعضی سلاح ها برای کاربردهای غیرنظامی مانند ورزش، تفریح و شکار نیز استفاده می شود.
جنگ افزار سرد
جنگ افزار انفرادی (شمشیر، خنجر، تیر و کمان، ...)
جنگ افزار جمعی (منجنیق)
جنگ افزار گرم
انفرادی (سلاح کمری، تفنگ، نارنجک انداز، ...)
جمعی (توپ، تانک، هواپیمای جنگی، ...)
رباتیک (هوش مصنوعی ، کنترل از راه دور)
سیستم جنگ افزار متعارف
بهرام چوبین سردار ایرانی دورهٔ ساسانی، هنگام بازدید از محل فوران نفت خام در ناحیه باکو با توجه به قدرت اشتعال زایی این ماده، بر آن شد تا نوعی جنگ افزار ساخته شود و این کار را به مهندسان ارتش ایران واگذار نمود. در مدتی کم تر از یک سال، پیکانی ساخته شد شبیه به موشک های امروزی که حامل گوی دوکی شکلی بود که به نفت خام آغشته شده بود و از روی تخته ای که بر پشت قاطر قرار داشت با کشیدن زه پرتاب می شد. این دستگاه از یک زه (رودهٔ خشک شده) و چوب گز ساخته شده بود که بر تخته سوار می شد و دارای ضامن بود که دارای پنج خدمتکار بوده است که دو نفر از آن ها کمانکش بودند و نفر سوم نشانه گیری می کرده است. نفر چهارم مسئول افروختن بخش آغشته به نفت خام بوده و نفر پنجم قاطر را نگه می داشته است.
جنگ افزار متعارف
جنگ افزار نامتعارف

فرهنگستان زبان و ادب

{armament} [علوم نظامی] 1. هر سلاح دارای قدرت انهدام 2. هر سلاحی که در هواگرد رزمی نصب می شود و به طور مستقیم به دشمن آسیب می رسانَد

جدول کلمات

سلاح

پیشنهاد کاربران

اسلحه، تفنگ، مهمات


کلمات دیگر: