مترادف چامین : ادرار، بول، شاش، غایط، سرگین
چامین
مترادف چامین : ادرار، بول، شاش، غایط، سرگین
فارسی به انگلیسی
piss, urine
مترادف و متضاد
ادرار، بول، شاش
غایط
سرگین
۱. ادرار، بول، شاش
۲. غایط
۳. سرگین
فرهنگ معین
(اِ. ) شاش ، بول .
لغت نامه دهخدا
چامین. ( اِ ) چامیر. چامیز.شاش. ( برهان ). بول. ( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). کمیز. ( ناظم الاطباء ). ادرار. پیش آب. و رجوع به شاش شود. || غایط.( برهان ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). و رجوع به غایط شود. || سرگین حیوانات را نیز گفته اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). و آن را چمین نیز گفته اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). چمین مخفف آن است. ( فرهنگ نظام ) :
بس کن که هر مرغ ای پسر
کی خوش خورد انجیر تر
شد طعمه طوطی شکر
وان زاغ را چامین خر.
بس کن که هر مرغ ای پسر
کی خوش خورد انجیر تر
شد طعمه طوطی شکر
وان زاغ را چامین خر.
مولوی ( از آنندراج ).
و رجوع به چمین و سرگین شود.فرهنگ عمید
۱. ادرار، بول، شاش، پیشاب.
۲. غایط.
۳. پلیدی.
۲. غایط.
۳. پلیدی.
کلمات دیگر: