کلمه جو
صفحه اصلی

تتو


برابر پارسی : خالکوبی، خالزنی

فرهنگ فارسی

در هندی نام بیست و پنج قوه است که از لوازم حیوان است .

لغت نامه دهخدا

تتو. [ ت َ ] ( ع اِ )تتوالقلنسوة؛ هر دو گیسوی کلاه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ذؤابة و منه تتوالقلنسوة؛ ای ذؤابتاها.

تتو. [ ت َ ت ْ ] ( اِ ) رجوع به تاتو شود.

تتو. [ ت َ وْ ] ( اِ ) در هندی نام بیست و پنج قوه است که از لوازم حیوان است. رجوع به آثارالباقیه بیرونی ص 22 و 88 شود.

تتو. [ ت َ ] (ع اِ)تتوالقلنسوة؛ هر دو گیسوی کلاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ذؤابة و منه تتوالقلنسوة؛ ای ذؤابتاها.


تتو. [ ت َ ت ْ ] (اِ) رجوع به تاتو شود.


تتو. [ ت َ وْ ] (اِ) در هندی نام بیست و پنج قوه است که از لوازم حیوان است . رجوع به آثارالباقیه بیرونی ص 22 و 88 شود.


فرهنگ عمید

نوعی خالکوبی، به ویژه روی ابرو و لب.

دانشنامه عمومی

تتو ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
خالکوبی
تتو (گروه موسیقی)

گویش مازنی

/toto/ آویزان - تاب

۱آویزان ۲تاب


پیشنهاد کاربران

خالکوبی

جدای خیانت دروغ


خالْ کوبی ، تَتو یا تاتو ( tattoo ) :عملی که طی آن تصاویر یا نقش هایی دائمی و ماندگار بر روی پوست ایجاد می شود. این عمل در میان تمامی ملل به چشم می خورد. خالکوبی در ایران نیز مرسوم بوده است ( بخصوص در بین زنان، پهلوانان و افراد موسوم به اوباش و جاهل ) . روش انجام خالکوبی: ابتدا بوسیله ی یک سوزن نقش را بر روی پوست حک می کنند. آنقدر که خون بیرون بزند. بعد ماده ای رنگی ( مثل نیل، سرمه، دوده چراغ یا آب تره ) روی زخم می گذارند تا کم کم جذب پوست شود. امروزه با روش های جدیدتری این عمل را انجام می دهند. آنچه امروزه بویژه در خانم ها رواج دارد ؛ تاتو ابرو، تاتو خط چشم، تاتو خط لب و تاتو لب می باشد. عوارض تاتو شامل:عفونت محل زخم و عفونت های ویروسی خطرناکی چون هپاتیت B، هپاتیت C و ایدز می باشد که در اثر استفاده از وسایل غیر استریل ایجاد می شود.


کلمات دیگر: