کلمه جو
صفحه اصلی

جلی


مترادف جلی : آشکار، روشن، منجلی، واضح، هویدا

متضاد جلی : خفی

فارسی به انگلیسی

manifest, clear, distinct, plain

manifest, clear


مترادف و متضاد

clear (صفت)
صریح، معلوم، ظاهر، اشکار، پیدا، باصفا، طاهر، صاف، زلال، واضح، شفاف، بارز، جلی، سلیس، روان، ساطع

آشکار، روشن، منجلی، واضح، هویدا ≠ خفی


فرهنگ فارسی

واضح، روشن، آشکار، صیقل داده شده، پرداخت شده
( صفت ) ۱- آشکار روشن : برهان جلی خط جلی . ۲- صیقل داده شده .
کار بزرگ یا تانیث اجل جمه جلل

فرهنگ معین

(جَ لّ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - آشکار، روشن . ۲ - صیقل داده شده .

لغت نامه دهخدا

جلی. [ ج ِل ْی ْ ] ( ع اِ ) تابدان که در سقف سازند. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

جلی. [ ج َل ْی ْ ] ( ع مص ) جلا دادن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به جلاء شود.

جلی. [ ج َ لی ی ] ( ع ص ) هویدا و آشکار. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). ضد خفی. || بلند و درشت و سطبر. ( ناظم الاطباء ).

جلی. [ ج ُل ْ لا ] ( ع ص ) کار بزرگ. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). ج ، جُلَل. ( منتهی الارب ). || تأنیث اَجَل. ( اقرب الموارد ). ج ، جُلَل. ( اقرب الموارد ).

جلی . [ ج َ لی ی ] (ع ص ) هویدا و آشکار. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ضد خفی . || بلند و درشت و سطبر. (ناظم الاطباء).


جلی . [ ج َل ْی ْ ] (ع مص ) جلا دادن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به جلاء شود.


جلی . [ ج ِل ْی ْ ] (ع اِ) تابدان که در سقف سازند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


جلی . [ ج ُل ْ لا ] (ع ص ) کار بزرگ . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، جُلَل . (منتهی الارب ). || تأنیث اَجَل . (اقرب الموارد). ج ، جُلَل . (اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ خفی] واضح، روشن، آشکار.
۲. صیقل داده شده، پرداخت شده: خط جلی.
۳. رسا، شیوا، بلند: صلوات جلی.

دانشنامه عمومی

جلی (به انگلیسی: geli) ابزاری برای رمزنگاری دیسک سخت است که برای سیستم عامل فری بی اس دی نوشته شده است و اولین بار در نسخه ۶٫۰ این سیستم عامل معرفی شد. geli عملیات رمزنگاری را در سطح سکتورهای هارددیسک انجام می دهد. geli برای رمزنگاری دیسک سخت از دو کلید تحت عنوان کلید اولیه و کلید ثانویه استفاده می کند. کلید اولیه مستقیماً در دیسک سخت ذخیره می شود و تمامی اطلاعات از طریق این کلید رمزنگاری شده و ذخیره می شوند. کلید ثانویه می تواند در هر جایی ذخیره شود و از آن برای رمزنگاری کلید اولیه استفاده می شود. جلی از الگوریتم های رمزنگاری مختلفی پشتیبانی می کند و به همین دلیل قدرت و انعطاف بیشتری نسبت به دیگر ابزار رمزنگاری GDBE دارد. همچنین از سرعت بیشتری نسبت به GDBE برخوردار است. geli توسط Pawel Jakub Dawidek نوشته شده است.
http://www.freebsd.org/cgi/man.cgi?geli

گویش مازنی

/jeli/ گیاهی که در زمین کشاورزی می روید و همواره سبز پر رنگ است & گود عمیق - عمق & خرد و شکسته

گیاهی که در زمین کشاورزی می روید و همواره سبز پر رنگ است


۱گود عمیق ۲عمق


خرد و شکسته


واژه نامه بختیاریکا

( جِلی ) جمع و هم؛ آمادگی؛ جمع جلی

جدول کلمات

واضح ، روشن ، آشکار

پیشنهاد کاربران

جلی نام یکی ازتیره های، طایفه قره چه ای ازایل بزرگ قشقایی می باشد

جلی یکی ازتیرهای طایفه قره چه ای ازایل بزرگ قشقایی می باشد

طایفه بزرگ مال احمدی ایل منجزی بهداروند ( بهادروند ) لر بختیاروند

جمعیت 20 هزار نفر
ساکن در مسجدسلیمان. لآلی. عقیلی.
جلکان. شوشتر. سردار آباد. صالح شهر. اهواز. سردشت. کوهرنگ.
زیلایی. جهانگیری. علمداری. آب ماهی.
سوسن سرخاب*سهراب* - چلو. للر و کتک.
دشتک. آلیکوه. شهرکرد. اصفهان. لردگان.
صفی آباد . دزفول. فلارد.
فارس

برای خوشنویسی به کار میرود و ویژگی خطی است ک درشت و واضح یاشد و از دور دیده شود


کلمات دیگر: