کلمه جو
صفحه اصلی

تخصص


مترادف تخصص : استادی، چیرگی، مهارت، اختصاص، ویژگی، خبرگی، کاردانی، کارشناسی

برابر پارسی : کاردانی، گرایش، ویژگی، ویژه کاری

فارسی به انگلیسی

expertise, specialization, expert knowledge

expert knowledge


expertise, specialization


فارسی به عربی

اختصاص ، اَخْتِصاصٌ

عربی به فارسی

تخصص يافتن , اختصاصي کردن


مترادف و متضاد

proficiency (اسم)
مهارت، چیرگی، زبر دستی، کارایی، تخصص

specialty (اسم)
تخصص، ویژه گری، اختصاص، داروی ویژه یا اختصاصی، کیفیت ویژه، رشته اختصاصی، کالای ویژه، اسپسیالیته

specialization (اسم)
تخصص، ویژه کاری، ویژه گری

speciality (اسم)
تخصص، ویژه گری، اختصاص، داروی ویژه یا اختصاصی، کیفیت ویژه، رشته اختصاصی، کالای ویژه، اسپسیالیته

استادی، چیرگی، مهارت


اختصاص، ویژگی


خبرگی، کاردانی، کارشناسی


۱. استادی، چیرگی، مهارت
۲. اختصاص، ویژگی
۳. خبرگی، کاردانی، کارشناسی


فرهنگ فارسی

خاص گردیدن، بچی ی مخصوص شدن، ویژه کردن، مهارت
۱-( مصدر ) خاص گردیدنبامری مخصوص شدن . ۲- در کاری مهارت داشتن . ۳- ( اسم ) اختصاص ویژگی . ۴- مهارت .جمع : تخصصات .

فرهنگ معین

(تَ خَ صُّ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - به چیزی مخصوص شدن . ۲ - در کاری مهارت داشتن .

لغت نامه دهخدا

تخصص. [ ت َ خ َص ْص ُ ] ( ع مص ) خاص گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( المنجد ). || یگانه شدن به چیزی. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || ( اصطلاح علم اصول ) قسیم تخصیص. خروج شی از حکم بطبیعت و ذات نه بواسطه مخصص لفظی. مثلاً اگر گویند «دانشمندان پرهیزکار را اکرام کنید»، دو گروه از این حکم خارج اند:دانشمندان ناپرهیزکار که با قید لفظی «پرهیزکار» خارج شدند و آنرا تخصیص گویند، مردم نادان که بذاته ازتحت حکم خارجند و آنرا تخصص گویند و بعبارت دیگر تخصیص را خروج بواسطه دلیل لفظی و تخصص را خروج بواسطه دلیل لبی گویند. رجوع به کتابهای اصول فقه شود.

فرهنگ عمید

۱. خاص گردیدن، به چیزی مخصوص شدن.
۲. در کاری یا امری مهارت داشتن.

دانشنامه عمومی

تخصص یکی از مراحل تحصیل علم پزشکی است. پزشکان عمومی پس از اتمام تحصیلات خود در دانشکده پزشکی، به طور معمول تحصیلات تکمیلی خود در یک تخصص خاص پزشکی آغاز می کنند، که پس از طی این دوره که به دستیاری پزشکی موسوم است، تبدیل به یک پزشک متخصص در همان تخصص خاص می شوند.

تخصص (پزشکی). تخصص یکی از شاخه های علم پزشکی است. پزشکان عمومی پس از اتمام تحصیلات خود در دانشکده پزشکی، به طور معمول تحصیلات تکمیلی خود در یک تخصص خاص پزشکی آغاز می کنند، که پس از طی این دوره که به دستیاری پزشکی موسوم است، تبدیل به یک پزشک متخصص در همان تخصص خاص می شوند.

دانشنامه آزاد فارسی

تَخَصُّص
در اصول فقه، خروج چیزی از موضوع حکم عام را تخصّص گویند. چنان که گویند: «دانشمندان را احترام کن» بدیهی است که جاهل تخصّصاً از این فرمان خارج است؛ چون درموضوع عبارت، داخل نیست.

فرهنگ فارسی ساره

گرایش، ویژگ


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ــ تخصص به معنی خروج حقیقی چیزی از موضوع دلیل است؛ مانند خروج زید جاهل از دلیل وجوب اکرام عالمان (اکرم العلماء)، به شی ء محکوم به خروج- مانند زید در مثال- «خارج به تخصص» گفته می شود. ــ تخصص به معنای خروج حقیقی چیزی از شمول موضوع عام به کار می رود.
ـــ تخصص به معنی خروج حقیقی چیزی از موضوع دلیل است. واژۀ تخصص در برابر تخصیص از اصطلاحات علم اصول فقه و عبارت است از خروج حقیقی و وجدانی چیزی از موضوع دلیل چیزی دیگر، مانند خروج زید جاهل از دلیل وجوب اکرام عالمان (اکرم العلماء) و سرکه از موضوع دلیل حرمت شراب. به شی ء محکوم به خروج- مانند زید و سرکه در دو مثال یاد شده- «خارج به تخصّص» گفته می شود. ـــ تخصص، به معنای خروج حقیقی چیزی از شمول موضوع عام است؛ به بیان دیگر، تخصص آن است که عنوان عام به خودی خود شامل فرد یا افرادی نمی باشد و برای خارج کردن آنها به تخصیص نیاز نیست؛ به این گونه خروج، خروج موضوعی می گویند؛ در مقابل تخصیص که خروج حکمی است.
← مثال
ورود نیز همچون تخصص، خروج حقیقی چیزی از موضوع دلیل چیزی دیگر است، با این تفاوت که خروج، در تخصص، وجدانی و در ورود، تعبّدی است.

[ویکی فقه] تخصّص. ــ تخصص به معنی خروج حقیقی چیزی از موضوع دلیل است؛ مانند خروج زید جاهل از دلیل وجوب اکرام عالمان (اکرم العلماء)، به شی ء محکوم به خروج- مانند زید در مثال- «خارج به تخصص» گفته می شود. ــ تخصص به معنای خروج حقیقی چیزی از شمول موضوع عام به کار می رود.
ـــ تخصص به معنی خروج حقیقی چیزی از موضوع دلیل است. واژۀ تخصص در برابر تخصیص از اصطلاحات علم اصول فقه و عبارت است از خروج حقیقی و وجدانی چیزی از موضوع دلیل چیزی دیگر، مانند خروج زید جاهل از دلیل وجوب اکرام عالمان (اکرم العلماء) و سرکه از موضوع دلیل حرمت شراب. به شی ء محکوم به خروج- مانند زید و سرکه در دو مثال یاد شده- «خارج به تخصّص» گفته می شود. ـــ تخصص، به معنای خروج حقیقی چیزی از شمول موضوع عام است؛ به بیان دیگر، تخصص آن است که عنوان عام به خودی خود شامل فرد یا افرادی نمی باشد و برای خارج کردن آنها به تخصیص نیاز نیست؛ به این گونه خروج، خروج موضوعی می گویند؛ در مقابل تخصیص که خروج حکمی است.

پیشنهاد کاربران

چیره دستی
کارآزمودگی

A carrier state of beta or alpha thalassemia and some forms of co - inheritance of both beta and delta thalassemia cannot be excluded based on RBC indices alone. confirmation requires globin chain /molecular studies. inclusion test for Hb H is negative.

parity
در زمینه زنان و زایمان به چه معناست
مثلا vaginal parity

mild effusion in supra patellar recess is seen

stable a few small mediastinal lymph nodes

increased signal in distal of ACL is seen could be due to sprain of ACL at tibial attachment

Diagnosis:
A ) Specimen specified as endocervical biopsy:
Inflamed squamous mucosa of portio without atypia and tiny strips of endocervical and endometrial mucosa in a hemorrhagic background.
No intact mucosal fragments seen.
B ) Endometrial curetting:
A small benign endometrial polyp.
Tiny fragments of inflamed endo and exocervical mucosa in a bloody background.
Small disintegrated particles of endometrium with mixed hormonal pattern and evidence of shedding ( No intact mucosal fragments seen ) .

hederegeneuse

in the fine axial section obtained from patient in upper, middle and lower lung zones with i mm thickness with parenchymal and mediastinal window

b. CMC Total replacement arthroplasty with MP Arthrodesis

Endometrial cavity is normal with no filling defect or abnormality. both uterine tubes are patent showing normal spillage after contrast Administration


کلمات دیگر: