مترادف ثیب : بی شوهر، بی شوی، بیوه، پسر، عزب، مجرد، زن، نادختر
متضاد ثیب : باکره، بتول، بکر، دوشیزه، عذرا
۱. بیشوهر، بیشوی، بیوه
۲. پسر، عزب، مجرد
۳. زن، نادختر ≠ باکره، بتول، بکر، دوشیزه، عذرا
ثیب . [ ث َ ] (اِخ ) کوهی است به شرقی مدینةالرسول .
ثیب . [ ث َی ْ ی ِ ] (ع ص ، اِ) کالم . زن شوی دیده که اکنون بی شوی است به طلاق یا مرگ شوی . بیوه . عوان . مقابل . دوشیزه . ج ، ثیبات . || مردزن گرفته که اکنون بی زن است . مقابل پسر. عزب . || خلاف بکر. و در مرد و زن هر دو مستعمل است .