کلمه جو
صفحه اصلی

جزر و مد


برابر پارسی : کشند ماه، کشند

فارسی به انگلیسی

tide, flow and edd

tide


فرهنگ فارسی

باز گشتن آب دریا و بالا آمدن آن و بمجاز زیر و زبر باشد .

لغت نامه دهخدا

جزر و مد. [ ج َ رُ م َدد ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بازگشتن آب دریا و بالا آمدن آن و به مجاز، زیر و زبر باشد :
شه چو دریاست بی دروغ و دریغ
جزر و مدش به تازیانه و تیغ.
نظامی.
جز به خواری در بخارای دلش
راه ندهد جزر و مد مشکلش.
مولوی.
آن دگر تسخر زدی کز جزر و مد
گوهر آورده ست تا ارزان دهد.
مولوی.
ای عجب چه فن زند او را کشان
پیش جزر و مد بحر بی نشان.
مولوی.

دانشنامه عمومی

پدیدهٔ کشَند یا جزر و مد (به انگلیسی: Tide) زاییدهٔ نیروی گرانش کره ماه است، آشکار است که دریاها در مقایسه با خشکی های زمین نرمش پذیری بیشتری دارند و از این روی در برابر نیروی کشش ماه کمتر ایستادگی می کنند، به همین دلیل توده های آب در زیر پای ماه انباشته می گردند و پدیده ای را به نام «مد» (مد) ایجاد می کنند.
نمودهای ماه
نیروی کشندی
انرژی جزر و مد
هم زمان با «مد» رو به ماه، «مد» دیگری در آن سوی کره زمین ایجاد می گردد بدین سان که آب های آن سوی کرهٔ زمین که از ماه به دورند، کمتر متأثر گردیده و به اصطلاح عقب می مانند و آب-توده کلانی را ایجاد می کنند، بنابراین روزانه (هر ۲۴ ساعت و ۵۰٫۲ دقیقه) هر نقطه از سطح دریا دو بار دستخوش مد و دو بار هم دستخوش «جزر» (جزر) می گردد.
بنابراین، به طور میانگین بازه زمانی میان دو مد و جزر پیاپی ۱۲ ساعت و ۲۵٫۲ دقیقه است، درست نیمه زمانی که طول می کشد، تا ماه ظاهراً یک دور کامل گرد زمین بپیماید یعنی ۲۴ ساعت و ۵۱ دقیقه.
کشند همراه با حرکت ظاهری ماه از افق شرقی ناظر، به سمت افق غربی او پیش می روند.

بالا وپایین آمدن آب دریا طی شب و روز


دانشنامه آزاد فارسی


جدول کلمات

کشند

پیشنهاد کاربران

پساپیش


واژگان اوچ و اوگار برابر واژگان جزر و مد پارسی هستند ک در نبیگهای پهلوی نیز گزارش شده است

جزر و مد ( Tide ) [اصطلاح دریانوردی]:بالا آمدن و پائین رفتن آب دریاها و اقیانوسها در اثر نیروی جاذبه ماه . بالا آمدن آب را مد و پائین رفتن آن را جزر گویند .

حزر و مد ماه کشند، مد فراکشند، جزر فرو کشند

ebb and flow: the way in which the level of something regularly becomes higher or lower in a situation

فرواب ( فرو آب )
فروابیدن = جزر شدن.
فروابش = جزر.


خیزاب ( خیز آب )
خیزابیدن = مد شدن.
خیزابش = مد.

فروخیزیدن = جزر و مد شدن.
فروخیزِش = جزر و مد شدن.


کلمات دیگر: